چرا قانون 10-80-10 کلید دستیابی به موفقیت است؟

قانون 10-80-10 گسترش اصل پارتو است که می گوید 80 درصد بهره وری/ثروت تولید/مالکیت 20 درصد جمعیت است. این نسبت اغلب در آمارها و مطالعات مختلف قابل مشاهده است.

قانون 10-80-10 از این اصل استفاده می کند و آن را به طور خاص در رفتار انسان اعمال می کند. همچنین انعطاف پذیر است و افراد را قادر می سازد بین دسته ها حرکت کنند. اگر آن را برای یک شرکت اعمال کنیم (فقط به عنوان مثال)، در اصل، قانون 10-80-10 به نظر می رسد:

  • 10٪ نخبگان بسیار بازده - این هسته اصلی کسب و کار شما است. این افراد تمام ساعاتی را که خداوند برای شرکت شما می‌فرستد، کار خواهند کرد، و سنگ تمام گذاشته و حداکثر بهره‌وری/درآمد ممکن را برای شما ایجاد می‌کنند.
  • 80% مولد - این افراد دوست داشتنی اکثریت کسب و کار شما را تشکیل می دهند و 9 تا 5 کار خواهند کرد، وظایف خود را انجام می دهند و در مورد آن سر و صدا نمی کنند. آنها کمتر احتمال دارد که نوآوری ارائه دهند، اما قابل اعتماد، قابل اعتماد و وظیفه شناس هستند.
  • 10٪ غیرمولد و سرکش - این افراد دور از دسترس هستند و تعدادشان بسیار کم است، اما کار ایجاد می کنند. آنها سخت هستند، تمایلی به کار سخت ندارند و عموماً بیشتر از آنچه می دهند، از شرکت شما می گیرند.

این را می توان در سایر زمینه های زندگی نیز اعمال کرد. اخلاق مثال دیگری است، با اکثریت قریب به اتفاق ما (80٪) شهروندان قانونمندی هستیم که ممکن است گهگاه قوانین را زیر پا بگذارند، 10٪ به طرز ناجوانمردانه ای خوب هستند، و 10٪ مجرمانی غیرعادی هستند.

چه کسی قانون 10-80-10 را ارائه کرد؟

همانطور که قبلاً به آن اشاره شد، قانون 10-80-10 فرعی از اصل پارتو است که برای اولین بار در اوایل قرن بیستم توسط مهندس عمران ایتالیایی ویلفردو پارتو، اقتصاددان تبدیل شد. او به سادگی مشاهده کرد که 80 درصد از املاک در ایتالیا، در آن زمان، متعلق به 20 درصد از جمعیت بود. توزیع ثروت، طبق گفته پارتو، 20/80 در تمام بخش های جامعه تقسیم شده است. کشور، سن، جنسیت یا صنعت اهمیتی نداشت. این اصل هنوز هم اعمال می شد.

حتما مقاله چگونه بیزینس کوچ شویم را بخوانید

بعداً در دهه 1940، جوزف ام. جوران (که خود مهندس و مشاور مدیریت بود) اصل پارتو را با هدف بهبود کنترل کیفیت در رفتار انسانی به کار برد و اظهار داشت که 80 درصد موفقیت در هر پروژه به دلیل تلاش است. از 20 درصد تیمی که روی آن کار می کنند.

از آن زمان، محققان و نظریه پردازان مختلف اصل پارتو را به قاعده 10-80-10 گسترش داده اند - با توجه به اینکه 10٪ رهبران واقعی هستند، 80٪ به دنبال راهنمایی از دیگران هستند و 10٪ به طور عمدی به روشی معکوس عمل می کنند.

نحوه اعمال قانون 10-80-10 در مدیریت برای موفقیت بیشتر

خوب، بیایید فعلاً با مدل تیم/نیروی کار بمانیم: اگر می‌خواهید بهره‌وری را در شرکت خود بهبود بخشید، تمرکز شما باید کجا باشد؟ اغلب اوقات، "چرخ های جیرجیر گریس را می گیرند." به این معنا که، ما تمایل داریم قبل از اینکه به سمت کمتر شکسته‌تر برویم، سعی کنیم آنچه را که در سازمانمان بیشتر خراب است (یعنی 10٪ پایین) برطرف کنیم.

با این حال، وقتی متوجه می شوید که منابع را فقط برای 10٪ از نیروی کار خود می ریزید، بسیار ناکارآمد به نظر می رسد. علاوه بر این، آن 10٪ از افرادی تشکیل می شود که بعید است آهنگ خود را تغییر دهند (به هر حال از نظر آماری). باید روی 80 درصد تمرکز کنید. اینجاست که بیشترین تأثیر را خواهید داشت و بیشترین افزایش را در بهره وری ایجاد خواهید کرد. 80 درصد (البته) کاملاً برابر نیستند. برخی از آنها به هر یک از محدوده 10 درصد نزدیک تر می شوند، اما این بدان معناست که شما باید بتوانید اندازه 10 درصد برتر خود را به 20 یا 30 درصد افزایش دهید.

چقدر تفاوت ایجاد می کند؟

اکنون، قبل از اینکه لپ‌تاپ خود را ببندید، حمل کنید، و ایده‌های طوفان فکری در مورد تمرین‌های تیم‌سازی و روزهای کاری شرکت را شروع کنید، ابتدا بسیار مهم است که معیارهایی را که با آن بهره‌وری را اندازه‌گیری می‌کنید، درک کنید. اعداد روی صفحه گسترده یا حروف در کنار نام شخص فقط بخشی از تصویر را ترسیم می کنند.

آنچه در شرکت خود برای شما ارزش قائل هستید مختص شماست. همانطور که دائماً به کارآفرینان و صاحبان مشاغل می‌گویم که من مربیگری می‌کنم، شما باید در مورد آنچه از تیم خود، مشتریان خود و در کل جهان می‌خواهید، دقیق باشید. یک سوال مبهم بپرسید و پاسخ مبهمی دریافت خواهید کرد.

بنابراین، کار را انجام دهید تا بفهمید دقیقا چه چیزی برای شما مفید است و چه چیزی نیست. فقط گفتن اینکه می خواهید درآمدتان افزایش یابد کافی نیست. چقدر؟ در چه زمینه هایی؟ چه کسی برای افزایش مخارج آنها با ما ارزش افزوده خواهیم داشت؟ کجا و چه کسانی را برای رشد جدید هدف قرار دهیم؟

این افزایش مطلوب در بهره وری به شما کمک می کند تا به چه کسی تبدیل شوید و به چه کسی کمک می کند؟

با داشتن این موضوع، وضوح بسیار بیشتری برای تیم خود خواهید داشت و با آن می توانید یک برنامه اقدام را تدوین کنید. می‌توانید ببینید چه چیزی می‌تواند مشوق آن‌هایی در ۸۰٪ باشد که فقط به یک تکان دادن جزئی نیاز دارند. اینجاست که حداقل تلاش حداکثر نتایج را به همراه خواهد داشت! بنابراین، از آنجا شروع کنید.

نظرسنجی گالوپ در سال 2014 نشان داد که یک سوم نیروی کار ایالات متحده در شغل خود احساس بی انگیزگی می کنند و بالاترین سطوح انگیزه در بین مدیران دیده می شود. این دو چیز را به ما می گوید:

  1. یک سوم بی انگیزه تا حدی از آنهایی که در اردوی 80 درصد هستند تشکیل می شود، اما کل 10 درصد بی انگیزه نیز در آنجا است. اگر آنها را بیرون بیاورید (چون آنها آن افراد هستند)، بقیه افراد زیادی نیستند و آنها در گروهی هستند که هنوز می خواهند کار کنند و ادامه دهند.
  2. کسانی که در موقعیت مدیریتی قرار دارند (یعنی کسانی که احساس می‌کنند می‌توانند در شرکت تغییر ایجاد کنند) بیشتر با انگیزه هستند.

حال، بیایید انگیزه را با بهره‌وری اشتباه نگیریم. شما می توانید هر چقدر که دوست دارید انگیزه داشته باشید، اما بدون استراتژی یا جهت گیری مناسب، فقط چکشی در جستجوی یک میخ خواهید بود. با این وجود، کسانی در مدیریت که بیشترین انگیزه را برای بهره وری داشتند، ارزش بازجویی را دارند.

چرا آنها احساس انگیزه بیشتری داشتند؟

من فرض می کنم که پاسخ بسیار ساده است: آنها احساس می کردند شنیده می شوند و می توانند بر تغییر تأثیر بگذارند. این بخش بسیار مهمی از روانشناسی انسان است که ما احساس می کنیم انگاری ایده ها، افکار و احساسات ما توسط دیگران شنیده می شود. وقتی احساس می کنیم نادیده گرفته شده ایم، احساس بی ارزشی می کنیم. زمانی که احساس می کنیم بی ارزش هستیم، (به طور طبیعی) بی انگیزه هستیم.

این بدان معنا نیست که شما باید همه را در شرکت خود مدیر کنید. کسب و کار شما ممکن است یک استارت آپ باشد یا فقط چند نفر از گاراژ تبدیل شده شما کار کنند. نکته این است که مطمئن شوید که همه آنها احساس می کنند شنیده می شوند. من به شما تضمین می‌دهم که - به‌ویژه در میان بالای ۸۰٪ - اگر به سادگی به آنها گوش دهید، بیشترین افزایش بهره‌وری را خواهید دید. به آنها این احساس را بدهید که گویی علاقه خاصی به رشد کسب و کار شما دارند.

اگر آنها بتوانند نقشی را که ایفا می‌کنند مهم و درک شما بدانند، خودشان را به سمت جلوتر رفتن، سخت‌تر کار کردن و دستیابی به دستاوردهای بیشتر سوق می‌دهند. شما باید خود را به جای آنها بگذارید، که ما را به نقطه بعدی می رساند.

چگونه از قانون 10-80-10 برای بهبود موفقیت استفاده کنیم؟

بسیار خوب، تا اینجا ما فقط به قانون 10-80-10 نگاه کرده‌ایم که به موفقیت گروه‌ها مربوط می‌شود. اما چگونه برای ما به عنوان افراد اعمال می شود؟ چه چیزی می توانیم از آن بیاموزیم و در زندگی روزمره از آن استفاده کنیم؟

شما ممکن است یک تاجر انحصاری یا شاید یک مشاور باشید—کسی که تیمی برای تجمع ندارد و به سادگی خدمات شما را به دیگران می فروشد. در آن مثال، این چگونه برای شما کار می کند؟ خود را به 10-80-10 تقسیم کنید. این کار را بر اساس وظایف انجام دهید: در چه چیزی بیشترین کارآمدی/استعداد را دارید، در چه چیزی خوب هستید و مدام انجام چه کاری را به تعویق می اندازید؟

در اینجا یک مثال است. بگو تو نویسنده هستی (این یکی را از کجا گرفتم؟) و خیلی موفق هستی. از شما خواسته می شود برای بسیاری از نشریات عالی و برتر مانند LifeHack مقاله بنویسید، یا شاید در حال نوشتن یک کتاب هستید و فیلمنامه شما به تازگی توسط برادران وارنر انتخاب شده است. نوشتن 10 درصد نخبگان شماست. اینجا جایی است که شما بیشترین ارزش را ارائه می دهید.

احتمالاً آنقدر که می‌توانید خلاقیت، ایده‌ها و استعدادی را که می‌توانید در نوشته‌های خود به کار ببرید، نوشته واقعی نیست. نوشتن واقعی - نشستن پشت رایانه، ضربه زدن به آن، تصحیح، و کشف اشتباهات املایی/گرامری - این 80 درصد شماست. مطمئنا، شما در آن خوب هستید. شما صلاحیت دارید و آن را انجام می دهید. اما این جایی نیست که در قوی ترین حالت خود هستید، و معمولاً در نقطه ای از روز بخارتان تمام می شود.

سپس، 10٪ پایین شما وجود دارد. این احتمالاً وظایف عملیاتی شما است، مانند زمان سنجی، حسابداری، صورتحساب، مکاتبات، اظهارنامه مالیاتی و غیره.

این نمونه ها را از کجا بیاورم؟

بنابراین، کجا می توانید در انجام اقداماتی که از شما در تسریع رشد شما حمایت می کند مؤثرتر باشید؟ دوباره با 80 درصد شروع کنید. سعی کنید راه هایی برای بهبود تجربه نوشتن برای خود بیابید. شاید خود را در یک روز معمولی مشاهده کنید و توجه داشته باشید که چه زمانی بهترین کار خود را انجام می دهید. ممکن است درست بعد از قهوه دومتان باشد که مدت بیشتری پشت میزتان بمانید و با وضوح بیشتری بنویسید. بنابراین، ساختار روز خود را بر اساس آن شروع کنید.

چه هزینه ای برای شما داشته است؟ هیچ چیزی! این به سادگی یک مورد سازماندهی مجدد روز و یکنوع بازی شما بود، شما بهترین کار خود را در زمان کمتری نسبت به قبل انجام می دهید. خیلی زود، پس از اینکه روز خود را فشرده کردید تا حداکثر بهره وری را داشته باشید، متوجه خواهید شد که زمان و منابع بیشتری دارید.

هنگامی که منابع بهتری دریافت کردید، با داشتن مشاغل بزرگتر و بزرگتر، می توانید از آن 10 درصد پایینی مزاحم مراقبت کنید. ممکن است با برون سپاری کار به شخص دیگری آن را از بین ببرید. حالا که برای زمان کمتری درآمد بیشتری کسب می کنید، چرا که نه؟ فقط آن را به طور کلی از معادله خارج کنید.

نتیجه گیری

قانون 10-80-10 به خودی خود درباره اضافه کردن سازه های پشته دار یا پیروی از قوانین سختگیرانه نیست. این به سادگی لنزی است که از طریق آن می توان رفتار انسان، از جمله رفتار خود را مشاهده کرد. دلیل اینکه چرا کلید موفقیت شما است (یا می تواند باشد) این است که به شما امکان می دهد آن تغییرات کوچکی را که می توانید ایجاد کنید که بیشترین تأثیر را داشته و سریعترین رشد شما را تسریع می کنند، شناسایی کنید.

اگر نیروی کار خود و کارمندان خود را به این ترتیب دسته بندی کنید، می توانید به راحتی تشخیص دهید که کجا می توانید بیشترین تأثیر را با حداقل ورودی داشته باشید. اگر از آنجا به تمرین ادامه دهید، موفقیت شما گلوله برفی خواهد بود و برای حفظ آن از پشتیبانی برخوردار خواهید بود.

کسب اطلاعات بیشتر


برچسب ها: موفقیت , رشد , بیزینس ,
[ بازدید : 8 ]
[ شنبه 20 آذر 1400 ] [ 15:22 ] [ بردیا ]

مراحل رسیدگی به انتقاد در محل کار

رسیدگی به انتقاد بخش سخت اما ضروری کارمند بودن است. در محل کار، اغلب مجبور خواهید بود انتقادهای یک سرپرست، مدیر یا سایر همکاران را بشنوید و هضم کنید. برای استفاده از انتقاد آنها برای بهبود، باید بدانید که چگونه به پیشنهادات آنها گوش دهید، درک کنید و به کار ببرید. در این مقاله، انتقاد را تعریف می‌کنیم و مراحلی را برای نحوه برخورد مناسب با آن در محیط کار بررسی می‌کنیم.

انتقاد چیست؟

اولین گام برای رسیدگی به انتقاد در محل کار این است که بفهمید انتقاد مؤثر چگونه است. انتقاد سازنده فرآیند ارائه نظرات معتبر و مستدل در مورد کار دیگران است که معمولاً شامل نظرات مثبت و منفی است. هدف انتقاد سازنده همیشه باید بهبود بهره وری یا عملکرد شخص مورد انتقاد باشد.

انتقاد می تواند از طریق کانال های رسمی، مانند یک جلسه تک به تک با مدیریت بالاتر صورت گیرد. همچنین می‌تواند به صورت ارگانیک‌تر اتفاق بیفتد، مانند پیشنهاد یک عضو تیم برای بهبود پروژه. صرف نظر از منبع، دانستن نحوه رسیدگی به انواع انتقادات می تواند برای شما بسیار مفید باشد، زیرا ممکن است همیشه سازنده نباشد.

نحوه برخورد با انتقاد در محل کار

انتقاد برای یک محیط کار سالم ضروری است. مطالعه ای توسط هاروارد بیزینس ریویو نشان داد که انتقاد سازنده ممکن است بهترین راه برای جلب توجه فردی باشد که بی ثمر یا از خود راضی شده است. پذیرش انتقاد در محل کار می تواند گام مهمی در جهت افزایش کارایی و موفقیت حرفه ای شما باشد. در اینجا چند مرحله برای نحوه برخورد با انتقاد در محل کار آورده شده است:

واکنش خود را کنترل کنید

همه چیز در مورد واکنش شما مهم است، زیرا پاسخ شما می تواند به عنوان شاخصی از بلوغ و حرفه ای بودن شما در نظر گرفته شود. همچنین به خاطر داشته باشید که حالات چهره و زبان بدن شما به اندازه کلمات شما در واکنش شما به انتقاد مهم است. بین ارتباطات کلامی و غیرکلامی، اکثر افراد غیرکلامی را صادق‌تر می‌دانند.

اولین واکنشی که باید ابراز کنید عدم واکنش است. قبل از اینکه چیزی بگویید، نفس عمیقی بکشید و مکث کنید. این ساده به نظر می رسد، اما می تواند شما را از انجام یا گفتن چیزی که پشیمان می شوید باز دارد. همچنین به شما فرصتی می دهد تا زبان بدن و حالات چهره خود را کنترل کنید.

اگر انتقاد کاملاً غیرمنتظره باشد، ممکن است برای پردازش آن به زمان بیشتری نیاز داشته باشید. از آن شخص بپرسید که آیا می توانید مدتی در مورد گفتگو فکر کنید و سپس دوباره با او صحبت کنید.

سعی کنید آن را شخصی نگیرید

بسیاری از مردم کار خود را در یک شغل به مثابه بسط خود می بینند. به راحتی می توان انتقاد از عملکرد کاری خود را شخصاً گرفت. سعی کنید خود را به عنوان یک فرد از وظایف خود جدا کنید و به یاد داشته باشید که اشتباهات بازتابی از شخصیت شما نیستند. انتقاد معمولاً متوجه کار شماست نه شما.

نقد را پردازش کنید

سعی کنید از بهانه گیری و حالت تدافعی خودداری کنید. در عوض، آنچه را که قصد انجام آن را متفاوت انجام می دهید تا بهبود ببخشید، بیان کنید. سپس، این تغییرات را دنبال کرده و اعمال کنید. از بین تمام کارهایی که می توانید در واکنش به انتقاد انجام دهید، این بیشتر نشان دهنده توانایی شما در پردازش مناسب آن است. این به دیگران نشان می دهد که شما به اندازه کافی بالغ و خودآگاه هستید که می توانید انتقادات را مدیریت کنید.

کمی به خودت لطف کن

همه اشتباه می کنند و هیچ کس همه چیز را نمی داند. مهم نیست که چقدر در کار خود خوب هستید و چقدر تجربه دارید، همیشه چیزهای بیشتری برای یادگیری وجود دارد. اگر انتقاد را راهی برای کمک به شناسایی آن حوزه ها و حرکت به جلو می بینید، بهترین نتیجه ممکن را از انتقاد خواهید گرفت.

قدردانی نشان دهید

اگرچه ممکن است در آن لحظه بیان کلمات دشوار باشد، اما اگر مهربان و سازنده بود، باید صداقت و ارائه او را تصدیق کنید. به یاد داشته باشید که انتقاد اغلب به اندازه دریافت آن ناراحت کننده است، بنابراین گفتگو احتمالاً برای طرف مقابل نیز ناخوشایند بود.

تواضع نشان دهید

منیت می تواند شما را به واکنش بد، به خصوص در مورد انتقادات ضعیف سوق دهد. به یاد داشته باشید که به احتمال زیاد حقیقتی در آن وجود دارد، حتی اگر آزاردهنده باشد. ایگوی شما سعی می کند با نادیده گرفتن انتقاد از شما محافظت کند، نه به دلیل نادرست بودن آن، بلکه به دلیل ارائه ضعیف. به یاد داشته باشید، اگر فروتنانه پاسخ دهید، ممکن است فرصت یادگیری ارزشمندی به دست آورید.

محافظه کارانه عذرخواهی کنید

توضیح مفصل یا طرحی مفصل برای اصلاح در مواردی که هیچ درخواستی وجود ندارد، فقط مکالمه را ناخوشایندتر می کند. همچنین، اگر کلمات ضعیف ارائه شوند، ممکن است کلمات دفاعی به نظر برسند. عذرخواهی بیش از حد نیز می تواند روحیه ناراحت کننده آن مکالمه را به طور مکرر برگرداند و به ندرت چیز مفیدی به تعامل اضافه کند.

به انتقادات فکر نکن

اغلب وسوسه این است که مکالمه را بارها و بارها در ذهن خود پخش کنید. ممکن است هر کلمه را دوباره حدس بزنید و ای کاش چیز دیگری گفته بودید. با این حال، این فقط شما را از درسی که می توانید از تجربه یاد بگیرید منحرف می کند. در طول حرفه خود، احتمالاً بیش از یکی از این تجربیات را خواهید داشت. زمان مقرر را به آن بدهید و سپس ادامه دهید.

چگونه احساس خود را در مورد انتقاد تغییر دهید

در حالی که ممکن است هرگز از دریافت انتقاد لذت نبرید، معمولاً حداقل مقداری حقیقت در ادعاها وجود دارد. این نکات را امتحان کنید تا یاد بگیرید چگونه منفی را به چیز مثبت تبدیل کنید:

بهترین را به منتقد فکر کنید. وقتی یک همکار یا سرپرست به شما بازخورد می دهد، آن را به عنوان لطفی در نظر بگیرید که فقط برای شما انجام می دهند. آن شخص به اندازه کافی به شما علاقه مند بود که برای کمک به رشد و پیشرفت شما در زمینه انتخابی خود وقت بگذارد. به هر حال، برای پیشرفت در موقعیت خود، باید بدانید که کجا برای پیشرفت دارید. اگر کسی می خواست به شما آسیب برساند، اشتباهات شما را می دید و چیزی نمی گفت.

خودآگاه باشید. حالت تدافعی طبیعی است و ممکن است از نظرات انتقادی واقعاً صدمه دیده باشید. به خودتان زمان بدهید تا از آن عبور کنید. اگر چیزی خیلی دردناک به نظر می رسد، به این فکر کنید که چرا ممکن است این اتفاق بیفتد. این می تواند یادآور زمان دیگری در زندگی شما باشد که چیز دیگری به طور مشابه آسیب زا بوده است. درک این نکته کلید عبور از آن است.

گوش کن. روی گوش دادن دقیق به کلمات گفته شده تمرکز کنید. به یاد داشته باشید که گوش دادن فعال به معنای توجه و پردازش است، نه استفاده از زمان در حالی که طرف مقابل در حال صحبت است تا پاسخ شما را از نظر ذهنی آماده کند. اگر چیزی را متوجه نشدید، سؤالات روشنگری بپرسید. یادداشت بردارید تا بتوانید بعداً همه چیز را به خاطر بیاورید.

به انتقاد منفی احترام بگذارید. به جای اینکه بازخورد مثبت و انتقاد سازنده را متضاد ببینید، یاد بگیرید که آنها را برابر ببینید. اگرچه دریافت یکی از دیگری بسیار بهتر است، اما هر دو نشان دهنده فرصتی برای رشد هستند. بازخورد مثبت به شما کمک می کند تا با تقویت یک رفتار خاص رشد کنید، در حالی که انتقاد با منصرف کردن یک رفتار به شما آموزش می دهد. به طور کلی، هر انتقادی بهتر از عدم بازخورد است.

فرا گرفتن. اگرچه ممکن است در حین گوش دادن به بازخوردهای انتقادی احساس کنید که اعتماد یا اعتبار خود را از دست می دهید، درس را از دست ندهید. شما باید از هر تجربه، حتی تجربیات منفی و اشتباهات، چیزی یاد بگیرید. اگر کسی در ارائه انتقاد سازنده مهارت دارد، به کلماتی که انتخاب کرده و لحن صدای او توجه داشته باشید. به نشانه های غیرکلامی و زبان بدن دقت کنید. این اطلاعات ارزشمندی برای روزی است که شما نقد را ارائه می کنید. شما می توانید از طریق این فرآیند نیز در مورد خود بیاموزید. به این فکر کنید که چگونه واکنش نشان می دهید و چگونه انتقاد بر اعتماد به نفس شما تأثیر می گذارد.

چگونه فرهنگ بازخورد محل کار خود را هدایت کنید

یک فرهنگ بازخورد توسط کارفرمایان ایجاد می شود که قدرت ارتباط واضح و منظم را درک می کنند. این شرکت ها منابعی را به ایجاد محیطی اختصاص می دهند که در آن کارکنان یاد بگیرند که چگونه به طور مناسب بازخورد بدهند و دریافت کنند. این عمد نتیجه می دهد; شرکت‌هایی که فرهنگ بازخورد دارند، معمولاً میزان مشارکت کارکنان بالاتر و گردش مالی کمتری دارند. ایجاد فرهنگ بازخورد تصادفی اتفاق نمی افتد. برای یادگیری نحوه انتقاد در محل کار نیاز به تمرین و آموزش دارد، اما ارائه بازخورد مثبت نیز هنری است. فرهنگ بازخورد اهمیت هر دو را تشخیص می دهد.

فرهنگ بازخورد از این جهت مهم است که اطلاعات منظم و ثابتی را در مورد نحوه انجام وظایف خود به کارکنان ارائه می دهد. زمانی که این اتفاق نیفتد، احتمالاً کارمندان نیز هیچ بازخورد سالمی به کارفرما نمی دهند. این می تواند منجر به این حس کاذب شود که همه چیز خوب است و نیازی به بهبود نیست. کارمندان مولد و سرمایه‌گذاری شده ممکن است شرکت را ترک کنند زیرا معیاری برای برآورده کردن انتظارات ندارند یا خیر. انتقاد سازنده وسیله مهمی برای آشکار کردن این مشکلات است.

چگونه می توان با انتقادهایی که بیش از حد پیش می رود برخورد کرد

تا زمانی که انتقاد به منظور کمک به پیشرفت شما باشد، می تواند مفید و سازنده باشد. با این حال، اگر شخصی که کلمات را بیان می کند از آنها برای تحقیر و توهین استفاده می کند، دیگر انتقاد سازنده نیست. برخی از نمونه های این رفتار، حملات شخصی یا سرزنش شما برای چیزی است که تحت کنترل شما نیست.

تفاوت بین انتقاد سازنده و قلدری به سختی قابل مشاهده است. انتقاد سازنده برای کمک به کسی است که بخشی از زندگی خود را بهبود بخشد. این تنها هدف نقد است. از سوی دیگر، قلدری برای تحقیر کسی یا آسیب رساندن به شهرت او است. قلدر می خواهد شما را در مقابل دیگران تحقیر یا بی اعتبار کند. قلدر به هیچ وجه قصد کمک به بهبود شما را ندارد.

بدانید که قلدری نوعی سوء استفاده است و سه ویژگی مشترک در هر نوع موقعیت آزاردهنده دارد:

این شامل عدم تعادل قدرت است. در محل کار، رئیس شما ممکن است از طریق انتقاد از عملکرد شما، شما را مورد آزار و اذیت یا آزار قرار دهد.

تکراری است. رفتار قلدرانه بارها و بارها متوجه همان فرد می شود.

عمدی است. قلدری شامل تهدیداتی است که هدف معتقد است قلدر قادر به انجام آن است. هدف قلدری آسیب رساندن به هدف است.

اگر این موارد را در محیط کار تجربه می کنید، نباید چنین رفتاری را تحمل کنید. هر بار که یک حادثه قلدری اتفاق می افتد، همه چیز را مستند کنید، از جمله تاریخ و زمان و شاهدان. با بخش منابع انسانی خود تماس بگیرید یا از پروتکلی که شرکت شما برای ثبت شکایت تنظیم کرده است پیروی کنید. اگر همکاران شما قربانی همان قلدری شده اند، شکایت مشترکی را در نظر بگیرید تا مدیریت دامنه مشکل را درک کند.

برای کسب اطلاعات بیشتر اینجا کلیک کنید


برچسب ها: انتقاد , بیزینس , کار , کسب و کار ,
[ بازدید : 7 ]
[ سه شنبه 9 آذر 1400 ] [ 19:39 ] [ بردیا ]
ساخت وبلاگ
اخبار فیلم و سریال مهاجرت به کانادا از طریق کار بوتاکس مجله گويا آی‌ تی مجله مایکت
بستن تبلیغات [x]